شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

مسافر

ای سکوت لحظه هایم خالی از آواز تو

آسمانی مه گرفته خالی از پرواز تو

خانه ای بی پنجره در انتهای کوچه ام

مژده پایان این بی رونقی ها ساز تو

پر غرور با اصالت . جاری جاوید من

ای تمام بی نیازی ها درون ساز تو

پشت پرده مانده ای . قهرت خسوف واژه ها

جنس شبهای چو یلدای من از آغاز تو

همسفر بی تو مسافر می رود در این سفر

بی ترانه کوله بارش خالی از ایجاز تو

نظرات 5 + ارسال نظر
حسین شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 23:06 http://javonak.blogfa.com/


شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بو سه می آیم و آن را قبل از چیدن ستاره های قلبت روی گونه هایت می کارم تا بدانی دوستت دارم
*********************************************
حسین اقا خسته نباشی وبلاگتون به به داره ای ول

خوشم اومد دستت درد نکنه به من هم سر بزن

هیوا چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 14:28 http://www.hivavb.blogsky.com

سلام خسته نباشی کارت بیسته
به ماهم سری بزن

من پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 18:00

سلام به ما سر بزن راستی شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یاسر! جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 23:49

ببخشید این شعر زیبا از کیه ؟؟؟؟

یاسر! یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:20

سلام ببخشید شاعر این شعر کیه ؟؟؟ اگه میدونید لطفا بگید..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد