شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

لطائف الطوائف فخر الدین علی صفی

 

گوشه ای از لطائف الطوائف فخر الدین علی صفی

 

منصور خلیفه، به عربی گفت: « چرا شکر حق بجای نمی آوری؟ چون با ورود من طاعون از میان شما دفع شد.»

عرب گفت: « شکر حق بجای آورم. ولی ربطی به شما ندارد! چون حق تعالی از آن عادل تر است که دو بلای هم زمان بر ما فرود آورد.»

 

سمجی بی ادبی می کرد. عزیزی او را ملامت کرد. سمج گفت:« چه کنم؟ آب و گل مرا چنین سرشته اند.»

جواب گفت:« آب وگل تو را نیکو سرشته اند اما لگد کم خورده است.»

 

مردی، بزرگ بینی، زنی را خواستگاری کرد و می گفت: من مردی ام متحمل و پرتوان.

زن گفت: راست گویی. اگر متحمل و پرتوان نبودی، این بینی را چهل سال نمی کشیدی.

 

روزی وزیر خلیفه، بهلول را گفت: دل خوش دار که خلیفه تو را بزرگ کرد و بر سر جمعی خران و گاوان حاکم گردانید.

بهلول گفت: پس مواظب خود باش و پیروی من کن که اینک به گفته خود رعیت منی.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
اشکمهرکوچولو پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 00:00 http://www.ashkmehr.blogsky.com

سلام٬ امیدوارم خوب باشین ٬ وبلاگ زیبایی دارین ٬ من تعریف وبتون رو از رز سفید(غروب سیاهپوش) شنیده بودم ... خیلی زیبا و آموزنده می نویسین ٬ ممنون که به من سر می زنین ٬ در پناه آسمان ... bye bye honey

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد