شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

بشکند قلبت الهی

آرزو دارم بگیرد، آفتی زیبایی ات را

تا که همچون من بگیری، ماتم تنهایی ات را

آرزو دارم ببینم در عذاب بی وفایی

اشک غم در چشم همچون، آهوی صحرایی ات را

بشکند قلبت الهی، ای که قلبم را شکستی

ای خدا سامان نگیرد، عهد و پیمانی که بستی

خنده بر اشکم زدی با خود پسندی

آرزو دارم تو هم هرگز نخندی

سادگی کردم اگر دل بر تو بستم

ساده بودم، ساده بر خاکم فکندی

بشکند قلبت الهی، ای که قلبم را شکستی

نظرات 2 + ارسال نظر
رز سفید دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 22:55 http://www.ghoroobesiahpoosh.blogsky.com

سلام...خوبی؟...هیچ معلومه کجایی؟..اتفاقی افتاده؟... قهری؟...نگرانتم...واسم پی ام بده...در پناه حق...یا علی..

mehdi دوشنبه 16 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:24

inghadr ghashange ke har vaght mikhoonam geryam migire kheyli ghashange bi nazire

نظر لطف شماست دوست عزیز
این اشک نشان از صفای دل شماست نه نوشته های من.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد