قسمت چهلم
هدایای زندگان
مدت ها بود که به زندگی باصفا و شادی بخش خود در وادی السلام ادامه می دادم و هرازگاهی از هدایای بازمانگان و مومنین و دوستانم بهرمند می شدم.
هدایای آنها که همان دعا و استغفارشان بود مرا همچون غریقی که نجات یافته باشد خوشحال می نمود.
(محجة البیضاء/ ج8)خیری که از باقیات صالحاتم حاصل می شد مرتب به من می رسید و مرا بیش از پیش شاد می نمود.
(سوره مریم/ آیه76)هر کسی به مزارم حاضر می شد با او انس می گرفتم و از حضورش خوشحال می شدم.
(محجة البیضاء/ ج8) حتی یک فاتحه آنها برای من از تمام دنیا خوشحال کننده تر بود ولی می دانم که زندگان این حقیقت را درک نمی کنند.ادامه دارد ...
چه وبلاگ وحشتناکی داری!!!
ممنون
خیلی خوشحال شدم. شدید.
سلام
خیلی وقته مطالبت رو دنبال نکردم چون واقعا سرم شلوغ بود
الان که اومدم می بینم که بالاخره روح ما رسیده به وادی اسلام
شاد باشی