شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

گلزار زهرا (علیهااسلام)

 

اى ز نور چهره ات تابنده ماه و مشترى

خیره ، چشم اختران گنبد نیلوفرى

آفتاب برج عصمت ، گوهر درج عفاف

شمع بزم آفرینش ، مهد فضل و سرورى

در حریم عفتش ، مریم ز جان خدمتگزار

هاجر آنجا ایستاده با ادب در چاکرى

آیت عصمت ز خلاّق ازل بر فاطمه

ختم شد، چون بر محمّد (ص) آیت پیغمبرى

قدر این یکدانه گوهر را على دانست و بس

آرى آرى قدر گوهر را که داند؟ گوهرى

زین چمن روئیده گلها وه چه گلهایى که هست

روشن از رخسارشان آیات فضل و برترى

سبزه رحمت حسن گنجینه حلم و صفا

هم حسن در حسن سیرت هم به نیکو منظرى

لاله رضوان سرور سینه زهرا حسین

رادمردى در شجاعت یادگار حیدرى

حجت حق رحمت مطلق على بن الحسین

مظهر زهد و عفاف و طاعت و دین پرورى

خامس آل محمّد آنکه علم و دانش است

موجى از امواج دریاى علوم باقرى

گوهر بحر حقایق جعفر صادق که هست

محکم ارکان دیانت بر اساس جعفرى

نور حق موسى بن جعفر منبع جود و کرم

کاظم آن سرچشمه الطاف و فیض داورى

بلبل خوش نغمه بستان علم و دین رضاست

کرده نور حجتش خلق جهان را رهبرى

اختر چرخ فضایل خسرو خوبان جواد

منبع بخشایش و سرچشمه دانشورى

کوکب صبح هدایت حضرت هادى کزوست

گلشن دین در طراوت رشگ گلبرگ طرى

آیت رحمت حسن شاهى که در قدر و جلال

خاک درگاهش کند با چرخ گردون همسرى

میوه بستان نرگس والى ملک وجود

قائم آل محمّد سرو باغ عسکرى

لطف این شاهان (رسا) کآیات فضل داورند

دست گیرد بى پناهان را به روز داورى

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد