شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

ورود به مدینه

رسول اکرم(ص) و همراهان روز دوشنبه 12 ماه ربیع الاول به (قبا) در دو فرسخى مدینه رسیدند. پیامبر(ص) تا آخر هفته در آنجا توقف فرمود تا على(ع) و همراهان برسند. مسجد قبا در این محل یادگار آن روز بزرگ است .

على(ع) پس از هجرت محمّد(ص) مامور بود امانتهاى مردم را به آنها برگرداند، و زنان هاشمى از آن جمله: فاطمه دختر پیامبر(ص) و مادر خود فاطمه دختر اسد و مسلمانانى که تا آن روز موفق به هجرت نشده بودند همراه ببرد. على(ع) با همراهان به راه افتاد. راهى پر خطر و سخت .

على(ع) با پاهاى خون آلود و ورم کرده پس از سه روز به پیامبر اکرم(ص) پیوست و مورد لطف خاص نبى اکرم(ص) قرار گرفت. مردم مدینه با غریو و هلهله شادى - پس از سه سال انتظار- از پیامبر خود استقبال کردند.
نظرات 3 + ارسال نظر
رئوفه (حسرت پرواز) یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 20:57 http://www.hasrate-parvaaz.blogsky.com

سلام دوست خوبم.ممنون از این همه لطفت و از حضور سبزت در وبلاگ ناچیزم.ولی باید بگم روزای عاشقانه دیگه برای من اتفاق نمیفته دیگه هیچوقت ولی از صمیم قلب امیدوارم که روزای عاشقانه رو شما تجربه کنید.در موردتبادل لینک هم با شما موافقم و باعث افتخارمه.بازم به وبلاگ ناچیز من سر بزن مهربون.بای

آرش دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:38 http://www.setarehbaran.blogsky.com

سلام روح عزیز
ممنون که لینکم کردی
اگه اجازه بدی من چند وقته دیگه حتما لینکت میکنم
چون الان آمار افرادی که لینک کردم ۵۰ نفر شده یه کم داره زیاد میشه.
فکر کنم بعضیاشون دیگه آپ نمی کنن تورو حتما جایگزین می کنم.
بازم ممنون از لطف و محبتت

marua دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:34 http://kindness.blogsky.com

سلام دوست عزیزوگرامی
هرچندنظرشما عزیزمهمتردرخصوص نامگذاری وبلاگت ولی فقط یک پیشنهاده ...
فکرنمیکنی الان که فرم نوشتاریت تغییرکرده وروح زندگی رو میشه درنوشته هات حس ولمس کردبهتره این عنوان وبلاگت که به اسم شهرارواح (روح سرگردان )هست واون سردی رو به خواننده میده رو تغییربدی -

به پیش روی من، تا چشم یاری می کند، دریاست ! چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست ! درین ساحل که من افتاده ام خاموش، غمم دریا، دلم تنهاست . وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها ست ! موج، با من می کند نجوا، که : « هر کس دل به دریا زد رهائی یافت ! که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت ... » مرا آن دل که بر دریا زنم، نیست ! ز پا این بند خونین بر کنم نیست ، امید آنکه جان خسته ام را ، به آن نادیده ساحل افکنم نیست


همیشه درپناه حق باشی - نمازوروزه مقبول درگاه حق والتماس دعا/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد