شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

نخستین گام

وقتى پیامبر اکرم(ص) آن همه استقبال و شادى و شادمانى را از مردم مدینه دید، اولین کارى که کرد این بود که، طرح ساختن مسجدى را براى مسلمانان پى افکند. مسجد تنها محلى براى خواندن نماز نبود. در مسجد تمام کارهاى قضائى و اجتماعى مربوط به مسلمانان انجام مى شد.

مسجد مرکز تعلیم و تربیت و اجتماعات اسلامى از هر قبیل بود. شعرا اشعار خود را در مسجد مى خواندند. مسلمانان در کنار هم و پیامبر اکرم(ص) در کنار آنها با عشق و علاقه به ساختن مسجد پرداختند. پیامبر اکرم(ص) خود سنگ بر دوش مى کشید و مانند کارگر ساده اى کار مى کرد. این مسجد همان است که اکنون با عظمت برجاست و بعد از مسجدالحرام، دومین مسجد جهان است .

پیامبر بین دو قبیله (اوس) و (خزرج) که سالها جنگ بود، صلح و آشتى برقرار کرد. بین مهاجران مکه و مردم مدینه که مهاجران را در خانه هاى خود پذیرفته بودند یعنى (انصار) پیمان برادرى برقرار کرد. پیامبر، توحید اسلامى و پیوند اعتقادى و برادرى را جایگزین روابط قبیلگى کرد. با منشورى که صادر فرمود در حقیقت (قانون اساسى) جامعه اسلامى را در مدینه تدوین کرد و مردم مسلمان را در حقوق و حدود برابر اعلام فرمود. طوایف یهود را که در داخل و خارج مدینه بسر مى بردند امان داد.

به طور خلاصه، پیامبر از مردمى کینه توز، بى خبر از قانون و نظام اجتماعى و گمراه، جامعه اى متحد، برادر، بلند نظر و فداکار بوجود آورد. به تدریج از سال دوم در برابر حملات دشمنان اسلام، اقدامات رزمى و دفاعى صورت گرفت .

نظرات 3 + ارسال نظر
شاعر غزل درد چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:40 http://ghazaledard.blogfa.com

سلام بر شما و وبلاگ زیبایتان
هذیه به شما:
دست عشق از دامن دل دور باد!

می‌توان آیا به دل دستور داد؟



می‌توان آیا به دریا حکم کرد

که دلت را یادی از ساحل مباد؟



موج را آیا توان فرمود: ایست!

باد را فرمود: باید ایستاد؟



آنکه دستور زبان عشق را

بی‌گزاره در نهاد ما نهاد



خوب می‌دانست تیغ تیز را

در کف مستی نمی‌بایست داد

شاعر غزل درد پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:37 http://ghazaledard.blogfa,com

سلام.ممنون از حضور گرمتون در وبلاگ ناقابل من.با افتخار لینکتون دادم

علی پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:45 http://nahayateeshgh.blogsky.com

سلام

ممنونم که به من سر زدید

شما هم وبلاگه جالبی دارید

یه سوال ؟‌ شما اسمه وبلاگتون شهر ارواحه چرا این اسم رو انتخاب کردید؟

ممنونم

در نور باشی

مرسی

شهر ارواح ؟!
یه زمانی... !
موقع انتخاب این اسم چندین دلیل برای این نام داشتم که دلیل اصلیش این بود که خفن خودم را روح و جن و ماوراءالطبیعه غرق کرده بودم و می خواستم دانسته هام و تجربیاتم را برای دیگران هم بازگو کنم ولی دیدم دیگران...
بی خیال...
ولی اینم بگم
شهر ارواح معنی یه شهر مرگ زده نمی ده انسان زنده است به خاطر روح پس جایی که روح باشه زندگی و تنوع و ... هست...

به هر حال شاید بین نوشت هام و عنوان وبم در حال حاضر به نظر سنخیتی نباشه ولی شاید به زودی این سنخیت دوباره ایجاد بشه.

مرسی از اینکه به عنوان وب اهیمت دادید و نظر منو پرسیدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد