شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

از سخنان حضرت محمّد(ص)

چند سخن از کلام آن سرور عالم :

 

1.      بهترین چیزى که به مردم داده شد؛ زبانى است شکرگزار، تنى است صابر و شکیبا و دلى است ذکر کننده و به یاد خدا.

 

2.   حقا که شما هرگز نمى توانید به مردمان به مال خود برسید و آنها را راضى کنید، پس سعى کنید به اخلاق خوش خود به آنها برسید و از آنها دلجویى نمایید.

 

3.      بدترین مردم آن کس است که عذرى را نپذیرد و لغزشى را نبخشاید.

 

4.      آموزنده دانش به نااهلش مانند آویزنده گوهر و مروارید است بر گردن خوکان .

 

5.      بالاترین و بهترین دو چیزى که در یک نفر فراهم مى آید حلم است و علم .

 

6.      امید مایه رحمت امت من است، اگر نور امید در دلها نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمى داد و هیچ باغبانى نهالى نمى کاشت .

 

7.   کسى که به بازار مى رود و تحفه اى براى خانواده خود مى خرد همچون کسى است که مى خواهد به نیازمندانى کمک کند و هنگامى که مى خواهد تحفه را تقسیم کند نخست باید به دخترش و سپس آن را به پسرش بدهد.

 

8.   آیا شما را با خبر نسازم به کارى که اگر انجام دهید شیطان به اندازه فاصله مغرب از مشرق از شما دور مى شود؟ گفتند چرا. فرمود: روزه، شیطان را روسیاه مى کند و صدقه کمر او را مى شکند و دوستى فقط به خاطر خدا و مداومت بر عمل صالح، ریشه او را قطع مى کند. استغفار و توبه رگ گردن شیطان را قطع مى سازد.

 

9.      براى هر چیزى زکات است و زکات جسم روزه است .

زوجات رسول اکرم(ص) یا زنان پیامبر

پیامبر اکرم(ص) در طول عمر نه زن داشته است و این امر زاییده اوضاع و احوال جامعه آن روز و موقعیت شخصى آن حضرت بوده است. پیش از اسلام تعدد زوجات به نحو گسترده و نامحدودى در میان اقوام مختلف رواج داشته است. بعدها اسلام تا چهار زن را اجازه داد، آن هم به شرط برقرارى عدالت بین آنان .

مى دانیم که پیامبر(ص) تا 25 سالگى زن نگرفت و در 25 سالگى با خدیجه که 15 سال از پیامبر(ص) بزرگتر بود، ازدواج کرد و در حدود 25 سال تنها با خدیجه بود. پس از فوت خدیجه(ع) با زن بیوه دیگرى به نام سوده ازدواج کرد. سپس با عایشه ازدواج فرمود. زنان دیگرى که پیغمبر گرفت، بغیر از سوده، همه بعد از عایشه بودند و همه اینها بیوه زن و بزرگسال بودند. پیامبر حق و عدالت و نوبت را درباره آنها کاملا رعایت مى فرمود و با همه به مهربانى رفتار مى کرد.

زنانى که پیغمبر اکرم(ص) مى گرفت یا از بیوه زنانى بودند بى سرپرست که شوهرشان در جنگ شهید شده بودند، یا از اسیران جنگى بودند که در خانه پیغمبر با نهایت احترام زندگى مى کردند. ازدواج هاى پیغمبر عموما و بخصوص در ده سال آخر عمر جنبه اجتماعى و تحبیب قلوب داشته است و خویشاوندى با قبیله ها براى پیوند داشتن با کسانى که مسلمان شدن آنها موجب تقویت اسلام و مسلمین بوده است. بر خلاف آنچه برخى از دشمنان اسلام یا مستشرقین خارجى گفته اند، به هیچ وجه نظر پیامبر(ص) مسائل جنسى و لذت جویى نبوده است - بخصوص که پیامبر اکرم(ص) بنا بر آنچه در قرآن آمده است، یک ثلث و گاهى دو ثلت از شب را به عبادت و تلاوت قرآن مى گذراند - و روزها نیز در مسائل اجتماعى و جنگها اشتغالات فراوان داشته است، و این ازدواجها در سن جوانى نبوده است .

قرآن و عترت

حدیثى از پیامبر گرانقدر اسلام(ص) نقل شده است بدین صورت:

« انى تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب اللّه و عترتى اهل بیتى »

یعنى : من در میان شما دو چیز گرانبها مى گذارم تا از آن دو پیروى نمایید هرگز گمراه نمى شوید این دو چیز گرانبها عبارتند از: کتاب خدا (قرآن) و عترتم، اهل بیت من.

 

قرآن 

قرآن شامل آیاتى است که در مدت 23 سال بتدریج بر حضرت محمّد(ص) نازل شده است. قرآن شامل 114 سوره کوتاه و بلند و نزدیک 6400 آیه است. همه سوره هاى قرآن با «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آغاز مى شود جز سوره (برائة) یا (توبه) تنظیم آیات قرآن بر مبنایى است که شخص پیامبر اکرم(ص) دستور فرموده است .

سوره هایى که در مکه نازل شده (مکى) و آنها که در مدینه نازل شده است (مدنى) نامیده مى شود. هر سوره، نامى دارد که آن نام در متن سوره آمده است مانند: نحل، بقره، علق و... به محض این که سوره یا یک آیه یا چند آیه بر پیغمبر(ص) نازل مى شد افراد مورد اعتمادى که به آنها (نویسندگان وحى) مى گفتند، آیات را مى نوشتند. معروفترین آنها عبارتند از: على بن ابیطالب(ع)؛ عبداللّه بن مسعود؛ زید بن ثابت؛ معاذ بن جبل؛ ابى بن کعب و... امتیاز قرآن بر دیگر کتابهاى آسمانى اینست که در قرآن کوچکترین تحریف و تغییرى وارد نشده است .

قرآن معجزه باقیه و همیشگى پیامبر اکرم(ص) است. در چند جاى قرآن بصراحت آمده است که اگر در قرآن شک و تردید دارید چند سوره، حتى یک سوره کوچک که سه آیه است؛ مانند آن را بیاورند که هرگز دشمنان اسلام به چنین کارى توفیق نیافته و نخواهند یافت .

قرآن فقط از جهت لفظ و فصاحت و شیوایى معجزه نیست؛ بلکه از جهت معنى و دارا بودن احکام و نظامات استوار و قوانین ابدى نیز معجزه است - هر چه علم بشر پیشرفت کند و پرده از اسرار جهان بر گرفته شود، رمز جاودانى اسلام و قرآن روشنتر خواهد شد - قرآن تاکنون به بیش از صد زبان دنیا و به فارسى و انگلیسى و فرانسوى چندین بار ترجمه شده است. در قرآن بیش از همه چیز به پرستش خداى واحد و صفات جلال و جمال خداوند و عظمت دستگاه آفرینش و سیر در آفاق و عوالم طبیعى و مطالعه در احوال گذشتگان و قوانین و احکام عبادى، اجتماعى و قضائى و روز رستاخیز و سرگذشت انبیاء بزرگ الهى و پند گرفتن از زندگانى اقوام گذشته توجه داده شده است .

براى اینکه بتوانیم به لطف ظاهر و باطن عمیق قرآن پى ببریم باید - در درجه اول - با زبان فصیح و بلیغ قرآن آشنا شویم .

قرآن راهنمایى است راستگو، پایدار و خیرخواه.

 

عترت یا اهل بیت

همان على(ع) و فرزندان پاک گوهرش و نیز فاطمه زهرا(ع) دختر بسیار عزیز و فداکار پیامبر اکرم(ص) است که از طرف پدر بزرگوار خود به «ام ابیها» یعنى مادر پدرش، ملقب گردید. على(ع) وصى و جانشین و امامى است که بارها پیامبر(ص) او را جانشین خود و در حکم هارون نسبت به موسى(ع) معرفى مى فرمود و فرزندانى که از صلب على(ع) و بطن پاک فاطمه زهرا(ع) به وجود آمدند و آخر آنها به حضرت مهدى موعود(ع) ختم مى شود همه معصوم و از رجس و گناه بدورند. اولاد دیگر از این شجره طیبه نیز بسیارند و در همه جا و همه وقت منشاء خیر و برکت و فضل و فضیلت بوده و هستند.

در صحنه غدیر خم

وقتى پیامبر اکرم(ص) و دهها هزار نفر در بازگشت به مدینه به محلى به نام غدیر خم رسیدند، امین وحى، جبرئیل بر پیامبر(ص) وارد شد و پیام الهى را بدین صورت به پیامبر(ص) ابلاغ کرد:

اى پیامبر، آنچه از سوى خداوند فرستاده شده به مردم برسان و اگر پیام الهى را به مردم نرسانى رسالت خود را تکمیل نکرده اى، خداوند تو را از شرّ مردم حفظ مى کند.

مردم مى پرسیدند آن چه چیزى است که کامل کننده دین است و بى آن، دین حق کامل نیست ؟ آن آخرین اقدام پیامبر است براى تعیین خط وصایت و امامت. پیامبر(ص) باید - به امر خدا - تکلیف مردم را پس از خود معین کند.

در زیر آفتاب سوزان و در روى رملها و شنهاى داغ بیابان، ضمن خطبه بلندى، پیامبر حضرت على(ع) را به عنوان (ولى و جانشین) خود به مردم معرفى فرمود، و بویژه این جمله را - که محدثان شیعه و سنى همه نقل کرده اند - گفت :

« من کنت مولاه فعلى مولاه »

مردم در آن روز که هجدهم ماه ذیحجه بود، با حضرت على(ع) بیعت کردند.

دو ماه و چند روز بعد، در اواخر صفر سال یازدهم هجرى، پیغمبر اکرم(ص) در مدینه چشم از جهان فرو بست و در جوار مسجدى که خود ساخته بود مدفون شد.

این قبر منور، امروز زیارتگاه نزدیک به یک میلیارد مردم مسلمان جهان است .

حجة الوداع (آخرین سفر پیامبر(ص) به مکه)

چند ماه از عمر پربار پیامبر عالیقدر اسلام(ص) باقى نمانده بود. سال دهم هجرت بود. پیامبر(ص) اعلام فرمود: مردم براى انجام مراسم عظیم حج آماده شوند. بیش از صد هزار نفر گرد آمدند. پیامبر مکرم(ص) با پوشیدن دو پارچه سفید از مسجد شجره در نزدیک مدینه احرام بست و مسلمانان نیز همچنین .

صداى گوشنواز: «لبیک اللهم لبیک، لا شریک لک لبیک»، در فضا طنین انداز شد. هزاران نفر این نداى ملکوتى پیامبر را تکرار مى کردند. شکوه عظیمى بود: وحدت اسلامى، برابرى و برادرى تبلور یافت .

پیامبر مکرم(ص) براى اولین و آخرین بار مراسم و مناسک حج را به مسلمانان آموخت. این سفر بزرگ نمایشگر ثمرات بزرگ و تلاشهاى چند ساله پیغمبر اکرم(ص) بود که جان و مال و زندگى خود را خالصانه در راه تحقق آرمانهاى اسلامى و فرمانهاى الهى بذل کرد، و پیامهاى الهى را به مردم جهان رسانید. پیامبر(ص) در سرزمین عرفات - پس از نماز ظهر و عصر- هزاران نفر از مسلمانان پاک اعتقاد را، مخاطب ساخته چنین فرمود:

اى مردم! سخنان مرا بشنوید - شاید پس از این شما را در این نقطه ملاقات نکنم- اى مردم خونها و اموال شما بر یکدیگر تا روزى که خدا را ملاقات نمائید مانند امروز و این ماه، محترم است و هر نوع تجاوز به آنها حرام است.

سپس مردم را به برابرى و برادرى فرا خواند و به رعایت حقوق بانوان سفارش کرد و از شکستن حدود الهى بیم داد و از ستمکارى و تجاوز به حقوق یکدیگر بر حذر داشت و به تقوى توصیه کرد.

درس مهر و محبت نسبت به اولاد.

برخى از اصحاب از گریه پیامبر(ص) برای فوت قرزندش تعجب مى کردند. امّا پیامبر(ص) در این جا مثل همه مراحل به مسلمانان درسى بزرگ آموخت :

 

مهر و مودت به اولاد از عالیترین و پاک ترین تجلیات روح انسانى است و نشانه سلامت و لطافت آن مى باشد. پیامبر عالیقدر(ص) پیوسته مى فرمود: «اکرموا اءولادکم» فرزندان خود را گرامى دارید و نسبت به آنها مهر بورزید. بارى یگانه فرزندى که از آن حضرت به یادگار ماند و رشته تابناک ولایت و امامت را - در صفحه روزگار- پایدار ساخت، دخت ارجمند آن سرور(ص) یعنى فاطمه زهرا(ع) زوجه وصى آن حضرت على(ع) بود.

فوت فرزند دلبند پیامبر(ص)

در سالهاى گذشته پیامبر اسلام با مرگ سه فرزند خود به نامهاى قاسم و طاهر و طیب و سه دختر به نامهاى زینب و رقیه و امّ کلثوم روبرو شد و در فراق آنها متاثر گردید.

امّا این بار کودک دلبندش ابراهیم که از ماریه بود، قلب حساس پیامبر مکرم(ص) را سخت آزرده کرد. پیامبر(ص) در حالى که ابراهیم را در آغوش‍ داشت و آن نوگل بوستان رسالت جان به جان آفرین تسلیم مى کرد این کلمات آتشین را فرمود:

ابراهیم عزیز! کارى از ما براى تو ساخته نیست، مقدر الهى نیز بر نمى گردد. چشم پدرت در مرگ تو گریان و دل او اندوهبار است، ولى هرگز سخنى را که موجب خشم خداوند باشد، بر زبان جارى نمى سازم ...

فتح مکه

در سال هشتم هجرت جریانى پیش آمد که پیمان شکنى قریش را ثابت مى‌نمود. بدین جهت پیامبر مکرم(ص) تصمیم گرفت مکه را فتح کند و آن را از ناپاکى بتها و بت پرستها پاک سازد. بنابراین با رعایت اصل غافلگیرى، بى آنکه لحظه فرمان حرکت و مسیر و مقصد حرکت براى کسى روشن باشد، پیامبر(ص) روز دهم ماه رمضان، فرمان حرکت صادر فرمود. ده هزار سرباز مسلمان به حرکت آغاز کرد.

شهر مکه بدون مقاومت تسلیم شد. پیامبر(ص) و مسلمانان وارد زادگاه پیامبر شدند. بتها درهم شکسته شد و اسلام به پیروزى بزرگى نائل آمد.

در این فتح، پیامبر(ص) که اختیار کامل داشت و مى توانست از دشمنان سرسخت دیرین خود انتقام بگیرد همه را مورد عفو و رحمت قرار داد و به تمام جهان ثابت کرد که هدف اسلام گسستن بندها اسارت و بندگى از دست و پاى افراد بشر است و فرا خواندن آنها به سوى (اللّه) و نیکى و پاکى و درستى. از این سال به بعد گروه گروه به اسلام روى آوردند و با احکام حیات بخش و انسان ساز آن آشنا شدند.

پس از فتح مکه غزوه حنین و غزوه طائف و غزوه تبوک و... اتفاق افتاد. در دو غزوه اول پیروزى با مسلمانان بود، امّا در غزوه تبوک، اگر چه پیامبر(ص) با دشمن روبرو نشد و نبردى نکرد، ولى یک سلسله بهره هاى معنوى و روانى - در این غزوه بسیار پرمشقت - عاید مسلمانان گردید. پیامبر(ص) با این سفر پر رنج، راه را براى فتح شام و روم هموار ساخت و شیوه جنگ با قدرتهاى بزرگ را به اصحاب وفادار خود آموخت .

جنگ خیبر

خیبر یا بهتر بگوییم وادى خیبر هفت دژ بود در سرزمین حاصلخیزى در شمال مدینه به فاصله سى و دو فرسنگ که پناهگاه مهم یهودیان بود. یهودیان بیش از از پیش توطئه مى کردند و مزاحم مسلمانان بودند. پیامبر اسلام تصمیم گرفت این افراد مناطق را سر جاى خود بنشاند و شر آنها را دفع کند. بدین جهت دستور فرمود مسلمانان براى فتح خیبر عازم آن دیار شوند. پس از تلاش و مقاومت بسیار این سنگرها یکى پس از دیگرى فتح شد. پس از فتح دژهاى خیبر یهودیانى که در قریه (فدک) در 140 کیلومترى مدینه مى زیستند بدون جنگ و مقاومت تسلیم شدند و سرپرستى پیامبر(ص) را بر خود پذیرفتند. برابر قوانین اسلام جاهایى که بدون جنگ تسلیم مى شوند مخصوص پیامبر است. این قریه را رسول مکرم(ص) به دخترش فاطمه زهرا(ع) بخشید که ماجراى غصب آن تا زمان عبدالعزیز در تاریخ ثبت است و ما در زندگینامه فاطمه زهرا(ع) از آن سخن مى گوییم .

نامه هاى رسول مکرم(ص) به پادشاهان

مى دانیم که به موجب آیات قرآن دین اسلام دین جهانى و پیامبر خاتم(ص) آخرین سفیر الهى به جانب مردم است. بنابراین ماموریت، حضرت محمّد(ص) به سران معروف جهان مانند: خسروپرویز، پادشاه ایران، هرقل  امپراطور روم، مقوقس فرمانرواى مصر و... نامه نوشت و آنها را به دین اسلام دعوت کرد. این نامه ها را مامورانى با ایمان، فداکار و با تجربه براى فرمانروایان مى بردند. دراین نامه ها پیامبر(ص) آنها را به اسلام و کلمه حق و برادرى و برابرى دعوت مى کرد و در صورت نافرمانى آنها را از عذاب خداوند بیم مى داد. همین پیامها زمینه گسترش جهانى اسلام را فراهم آورد.

سال ششم هجرت - صلح حدیبیه

سال ششم هجرت - صلح حدیبیه 

پیامبر اکرم(ص) در پى رؤیاى شیرینى دید که، مسلمانان در مسجدالحرام مشغول انجام فریضه حج هستند به مسلمانان ابلاغ فرمود براى سفر عمره در ماه ذیقعده آماده شوند. همه آماده سفر شدند. قافله حرکت کرد. چون این سفر در ماه حرام انجام شد و مسلمانان جز شمشیرى که هر مسافر همراه خود مى برد چیزى با خود نداشتند و از سوى دیگر با مقاومت قریشروبرو شدند و بیم خونریزى بسیار بود، پیامبر(ص) با مکیان پیمانى برقرار کرد که به نام (پیمان حدیبیه) شهرت یافت. مطابق این صلحنامه پیامبر و مسلمانان از انجام عمره صرف نظر کردند. قرار شد سال دیگر عمل عمره را انجام دهند. این پیمان، روح مسالمت جویى مسلمانان را بر همگان ثابت کرد. زیرا قرار شد تا ده سال حالت جنگى بین دو طرف از بین برود و رفت و آمد در قلمرو دو طرف آزاد باشد. این صلح در حقیقت پیروزى اسلام بود، زیرا پیامبر(ص) از ناحیه دشمن داخلى خطرناکى آسوده خاطر شد و مجال یافت تا فرمانروایان کشورهاى دیگر را به اسلام دعوت فرماید.