شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

مسافر

تو کی بودی ای مسافر

که منو در من شکستی

رفتی اما در دل من

تو همیشه زنده هستی

تو کی بودی که به یادت

باید آواره بمونم

پا به پای باد شبگرد

برم و از تو بخونم

انتظار دیدن تو منو آروم نمی زاره

مثل بغضی که گلومو بسته اما نمی باره

چه نشستی که چشامو برق تنهایی ربوده

چشمی از سحر نداشتم اگه داشتم از تو بوده

چه نشستی که شکستم زیر بار غم غربت

خالی از نغمه شوقم پرم از قصه محنت

گم شدم تو شهر ظلمت رد پایی تو شبا نیست

با صدای حق حق من کسی اینجا آشنا نیست

ای صدای آسمونی پرم از هرچه شنیدم

کاشکی می‌شد پر کشیدن به هوای با تو بودن

انتظار دیدن تو منو آروم نمی زاره

مثل بغضی که گلومو بسته اما نمی باره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد