شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

شهر ارواح

اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

داستان ارواح- قسمت اول- حالت احتضار

حضرت علی (ع):

آه از کمی توشه(عبادت) و درازی راه و دوری سفر(آخرت) و سختی ورودگاه(قبر و برزخ و قیامت)

(نهج البلاغه/حکمت74)

  قسمت اول

حالت احتضار 

چند روز بود که درد سراسر وجودم را فراگرفته و به شدت آزارم می داد. سرانجام مقدمات مرگ من فرا رسید و حالت احتضار فراهم شد.

کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند.(وسایل الشیعه/ج2باب35) همسرم، فرزندانم، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بودند. بعضی از آنها اشک در چشمانشان حلقه بسته بود. چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کرده ام.(نهج البلاغه/خ108) فکرش به شدت آزارم می داد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. ولی ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد